20 خرداد 99 بهش پیام دادم. یکم حرف زدیم. من شک نداشتم که بد جوابمو میده. بد جواب ندادا کلیم خوشحال شد اما باز رفت ک رفت. مث قدیم. مث اون موقعی که به فاطمه گفت من درستش میکنم. من همه چیزو ب حالت قبل برمیگردونم. خوب شد یدم افتاد این همون نامرد بیمعرفتیه که بود. وگرنه باز به بودنش امید میبستم. باز منتظر بودم بیاد برام از غصه هاش حرف بزنه. باز بیاد بگه با حرفات حالم خوب میشه. باز بگه فدای یه تار موت همه چی.

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیکاسو طرح طلا و جواهری احسان ستاره باران هنر و گرافیک مدرسه راهیان کوثر اسستان و پـَـَـ نــه پـَـَـــ، جکستان قرآن یعنی زندگی آموزش شبکه مادر پورتال تفريحي ،سرگرمي،آموزشي،موسيقي بست فاني